X
تبلیغات
دلم............غرق پریشانی است - سجاده ای پر از یاس دلم............غرق پریشانی است - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 7:25 صبح
[ و بر پلیدیى که در پارگین بود گذشت و فرمود : ] این چیزى است که بخیلان در آن بخل مى‏ورزیدند . [ و در روایت دیگرى است که فرمود : ] این چیزى است که دیروز بر سر آن همچشمى مى‏کردید . [نهج البلاغه]
دلم............غرق پریشانی است


  غروب روز دلگیری
 دلم غرق پریشانی
 هوا هم مثل چشمم سرخ بودو ، خیس و ، بارانی
 من و دل تنگی و غربت دلی غرق پریشانی
 نمیدانستم از کی آمدم بیرون کجا هستم
 نمیشد پیش این مردم نشست و دردو دل کرد
 که نا گه آمد از نزدیکیم آقای زیبای دل انگیزی
که گویی بند بر این رشته های پاره میزد
نمیدانستم از کی آمدم بیرون کجا هستم
 دلم پر غم
که نا گه دیدم آنجا را...
 زبس که غرق غم بودم نفهمیدم چگونه نزدیک حرم بودم
 و نزدیک اذان بود
و آوای دل انگیزی
که گویی حق از عرش بحر مردم بیچاره میزد
اذان بودو حرم نقاره میزد
 دلم طاقت نیاورد
ایستاده نه
بروی سنگ فرش صحن افتادم
صدا دادم
 سلام ای ضامن آهو
ببین بیچاره ام آقا
برس بر داد من آقا که من بیچاره ام آقا
 که نا گه یک کبوتر با صدای بال های خود سکوتم را شکست
 کبوتر نازو سر مست کنار حوض آن صحن حرم بنشست
 کبوتر تشنه بودو آب  میخورد
 دل من بین سینه تاب میخورد
 صدایش کردم و گفتم کبوتر خوش بحالت
چرا؟
 چه جایی میزنی پر خوش به حالت
 دلم میخواست آقا مثل تو اینجا به من هم لانه میداد
خودش با دست های مهربانش به من هم دانه میداد
 دلم میخواست من هم مثل تو پرواز میکردم
 بروی گنبد زردش پرم را باز میکردم
و یا با بالهایم پرچم سبز حرم را ناز میکردم
کبوتر!
 دارم از تو یک سئوالی
 راستی جای جز این صحن و سرا رفتی
 اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی
 چه میدانی که دردم چیست؟
 اصلا تا به حالا تو به عمرت کربلا رفتی؟؟
 کبوتر از سر شب تا کنون فکر آنجایم
 اگر که جان ندادم چون که من هم پیش آقایم
 کبوتر توای که لانه ات بر عرش دنیاست
تویی که صاحبت فرزند زهراست
 برو پیشش بگو آقا گدایت بی قرار است
 از آن روزی که رفته کربلا چشم انتظار است
برو پیشش بگو آقا گدایت سخت اندر شور و شین است
 برو پیشش بگو آقا
گدایت سخت
 دلتنگه
 حسین است





کلمات کلیدی : دلم.غرق پریشانی است